کتاب گرگ بیابان اثر مشهور نویسنده سوئیسی آلمانی، هرمان هسه است. او این کتاب را در سال ۱۹۲۷ منتشر کرده و مضمون آن را از تجربههای خود در زندگی پر فرازونشیبی که داشته، برگرفته است. هرمان هسه توانست در سال ۱۹۴۶ جایزه نوبل ادبی را از آن خود کند و با این شیوه آثارش را در رده بهترین آثار ادبی جهان قرار دهد.
بسیاری از خوانندگان فارسی زبان هرمان هسه را با دو اثر گرگ بیابان و سیذارتا میشناسند. چند مترجم برجسته این دو اثر را به فارسی ترجمه کردهاند. از جمله این مترجمها میتوان به کیکاووس جهانداری، کیومرث پارسای و قاسم کبیری اشاره کرد. فرد هاینه، کارگردان امریکایی با اقتباس از این رمان در سال ۱۹۷۴ فیلمی به همین نام ساخته است. در ادامه با این رمان مشهور بیشتر آشنا میشویم:
کتاب گرگ بیابان چه داستانی دارد؟
رمان گرگ بیابان درباره مردی است به اسم هری که نه کاملاً انسان و نه کاملاً گرگ. او با داشتن دو بخش متضاد در وجودش تلاش میکند افکار خود را با ما در میان بگذارد. شخصیت متفاوت هری باعث میشود که او با چالشهایی فلسفی و هستیشناختی روبهرو شود و خوانندگان را با سؤالات زیادی درباره انسان بودن و نبودن و معنای زندگی مواجه کند.
رمان گرگ بیابان برای چه کسانی مناسب است؟
تا کنون خوانندگان و کتابخوانهای بسیاری رمان گرگ بیابان را خواندهاند. از آنجایی که هرمان هسه در این رمان درونیات خود و مسائل عمیقی که سالها از آنها رنج برده را شرح میدهد، خوانندگان میتوانند با آن همذات پنداری کنند. راوی این کتاب شخصی است که نمیتواند با دنیای پیرامون خود ارتباط خوبی برقرار کند. او احساس میکند جنبههای مختلف دنیای مدرن باعث میشود که آدمها روز به روز منزویتر شوند. در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
«چگونه انتظار دارید در دنیایی که با اهداف آن هیچ اشتراکی ندارم و شادیها و لذات آن هرگز به من احساس رضایت نمیبخشد، گرگ بیابان و فردی گوشهگیر نباشم؟ نمیتوانم تماشاخانه و سینما را تحمل کنم. به سختی میتوانم روزنامه بخوانم. به ندرت کتابی تازه و جدید مرا جلب میکند. نمیتوانم بفهمم انسانها در این قطارهای راهآهن، مهمانخانههای مملو از جمعیت، کافههای شلوغ، موسیقی مزاحم و خفقان آور، میخانهها و کابارههای شهرهای پر زرق و برق، در پی چه لذتی میگردند و در نمایشگاه دنیا، کارناوالها، منابر و مجالس سخنرانی ویژه افراد تشنه دانش و میدانهای بزرگ ورزش چه میجویند؟»
این احساسات و تجربهها برای هیچ خوانندهای چندان غریب و دور از معنا نیست. بسیاری از ما مدام در میان دنیایی که از آدمها توقع دارد مثل یک ربات رفتار کنند و دنیای درونیمان در نوسان هستیم. اغلب ما در دورهای از زندگی تصمیم گرفتهایم به دنیا و تمام وابستگیهای مرتبط با آن پشت پا بزنیم و در خلوت خود و به دور از هر هیاهویی زندگی کنیم. به همین دلیل میتوان گفت که رمان گرگ بیابان برای همه ما مناسب است.
در بخشی از این رمان میخوانیم:
«در روزگار قدیم، مردی به نام هری بود که به او لقب گرگ بیابان داده بودند. روی دو پا راه میرفت، لباس میپوشید و ظاهری انسانی داشت، ولی در ضمن گرگ بیابان واقعی بود. از آنچه صاحبان عقل میآموختند مطالب زیادی میدانست و مردی فهمیده به حساب میآمد. نمیدانست رضایت داشتن از خویشتن و از زندگی چیست. این کار را بلد نبود و در نتیجه همواره ناراضی و ناخشنود از خویشتن و از زندگی بود. شاید دلیل این ناخشنودی میتوانست آگاهی یا تصور آگاهی از این واقعیت باشد که انسان نیست، بلکه گرگی برخاسته از بیابان است.»
هری مایل است که دو بخش متضاد وجودش را به هماهنگی و تعادل برساند اما از آنجایی که این دو قسمت همیشه امیال و درخواستهایی متضاد هم دارند، رسیدن به تعادل کار دشواری است. هرمان هسه در نوشتن این رمان متأثر از نظریههای کارل گوستاو یونگ در روانکاوی نیز بوده است.
رسیدن به هماهنگی روانی و شناخت عمیق فردی از مواردی است که یونگ در نظریههایش به آن توجه کرده است. اگر دقیقتر بنگریم، متوجه میشویم که همه ما در دورهای از زندگیمان درگیر این موضوعات بودهایم و گاهی بین افکار و درونیاتمان دچار تضاد و تناقض شدهایم. به همین دلیل درک شخصیت هری برایمان کار سختی نخواهد بود و بدون شک از خواندن این رمان لذت میبریم.
کتابهای هرمان هسه
از هرمان هسه کتابهای زیادی به فارسی ترجمه شده است. بعد از دو کتاب گرگ بیابان و سیذارتا میتوان به کتابهای سلوک به سوی صبح، خواب نی لبک و دوست من کنولپ اشاره کرد. هر سه این کتابها توسط مترجم توانا سروش حبیبی به فارسی ترجمه شدهاند. خوانندگانی که از خواندن رمان گرگ بیابان لذت بردهاند، بیگمان از مطالعه کتاب دوست من کنولپ نیز لذت خواهند برد.
چرا که این کتاب از نظر داستانی شباهتهایی به کتاب گرگ بیابان دارد. کنولپ در این رمان شخصیتی آزاده و فارغ از قید و بندهای دنیوی است. او چیزی از خود ندارد ولی رفتار و کردارش برای اطرافیان جالب و خوشایند است. خواننده با دنبال کردن داستان زندگی کنولپ به هدف او در زندگی و پیامی که در پشت رفتارها و گفتارهایش پنهان بوده، پی میبرد.
هدف و رسالت هرمان هسه
کتابهای سفر شرق، اگر جنگ ادامه یابد و دمیان نیز از کتابهای دیگر هرمان هسه هستند. رمان دمیان را نیز میتوان از حیث شهرت همتای دو کتاب گرگ بیابان و سیذارتا دانست. در رمان دمیان نیز هرمان هسه تلاش کرده تا نبرد دو دنیای خیر و شر، خوبی و پلیدی را به تصویر بکشد. او در این رمان شخصیتی به نام امیل خلق کرده که با تجربههای مختلف درگیر تضادهای درونی و بیرونی میشود. شاید بتوان گفت تجربههای متفاوتی که هرمان هسه در زندگی شخصی خود تجربه کرده بود و بیماریهایی که در طول عمر با آنها دست و پنجه نرم کرد، تأثیر زیادی بر مسیر نویسندگی او داشت.
مضامینی که هرمان هسه در رمانهای خود به کار برده است و پیامی که تلاش دارد در هر کتاب به خوانندگان انتقال دهد، برگرفته از رنجهای روحی و درونی وی بوده است. بیگمان هرمان هسه با بیان تجربههای شخصی خود از طریق خلق یک مسیر داستانی میخواهد مسیر تاریکی که خود طی کرده را برای خوانندگان روشن و نورانی کند تا آنان بتوانند با آگاهی و روشنایی این حوادث را وارد دایره تجربیات خود کنند.